بررسي تحليلي انگيزه هاي قيام امام حسين (ع) از بُعد كلامي شيعه (4)
نويسنده:دكتر محمد جواد نجفي*
حميد رهبر**
4. نظريه اصلاح
از منظر «نظريه اصلاح»، امتناع از بيعت و حتي حرکت به سوي كوفه، اقدامي اصلاحي است. در اين اقدام، مقصود آن بود كه تفكر سياسي مردم و حاكمان و نيز رفتار سياسي مردم مسلمان به موازات اصول اسلامي سامان يابد و اصلاح شود؛ امام خلافت بني اميه اقدام اصلاحي را برنتافت و با سوءتدبير چنان كرد كه سرانجام فاجعه اي خونين بر جاي ماند.
حركت اصلاحي، ماهيت تبليغي دارد نه تعبدي يا انقلابي. منظور از تعبدِ اشاره شده، تعبد به حركت و جنبش است كه نتيجه ي آن شهادت است و الا تمام حركت ها و گفتار امام، تعبد محض است. در حركت اصلاحي نه براندازي خلافت هدف است و نه دفاع از كيان و موجوديت امامت، بلكه امام (عليه السلام) بنا به وظيفه ي الهي خود، افزون بر افاضات كلامي، به حركتي عملي براي اصلاح اعمال مخرب ـ كه اصول هدفمندي نبوي و اسلامي را تحت الشعاع خود قرار مي داد ـ دست زد.
انحراف در خلافت تا حدي كه اساس اسلام را از اصول اوليه تهديد نكند، قابل تحمل است؛ اما اگر اساس اسلام در معرض نابودي باشد، بر امام (عليه السلام) به عنوان زعيم منصوب الهي است كه با صداي بلند و با پافشاري جانانه برخيزد و اصول راستين اسلامي را فرياد زند. اين معني در سخنان امام حسين (عليه السلام) نيز قابل استناد است: «انما خرجت لطلب الاصلاح في امه جدي و اُريد ان امر بالمعروف و أنهي عن المنكر...».